گروه آموزشی و تحلیلی گلدن تریدرز
سایه کندل چیست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد؟
یکی از بخشهای اصلی یک شمع (کندل) که در آموزش تحلیل تکنیکال به آن پرداخته می شود، سایه آن است. در این مقاله قصد داریم پس از بیان مقدمهای درباره نمودار شمعی، به مفاهیم مربوط به سایه کندل و کاربردهای آن بپردازیم.
بسیاری از افراد صرفا نمودارهای خطی قیمت سهام را مشاهده میکنند و به نمودار شمعی و جزئیات آن توجهی ندارند. اگرچه یکی از مزایای مشاهده و بررسی نمودارهای خطی، چشمپوشی از نویزها یا همان سایه کندل ها است. اما گاهی اوقات نمودارهای شمعی سیگنالهای خوبی برای ورود به سهم و یا خروج از آن میدهند. این نمودارها همچنین رفتار قیمت سهام را طی بازه زمانی مورد نظر در اختیار شما قرار میدهند.
نمودار شمعی یا نمودار کندل استیک چیست؟
همواره یکی از نکاتی که برای فعالیت در بورس باید در نظر گرفت، میزان فشار خرید و فروش است. از نمودارهای شمعی برای پیدا کردن الگوها و همچنین روانشناسی بازار استفاده میشود. نمودارهای کندل استیک متشکل از سه بخش بدنه، سایه بالایی و سایه پایینی است. در نمودار شمعی، بدنه (body) مثبت معمولاً به رنگ سبز یا سفید و بدنه منفی به رنگ قرمز و یا مشکی نشان داده میشود که البته بستگی به نرمافزار مورد استفاده دارد.
هر چه بدنه شمع بلندتر باشد، حاکی از قدرت خریداران و فروشندگان است. همچنین خطی که در بالا و پایین کندل قرار دارد، نشاندهنده بیشترین و کمترین قیمت سهام است که به آن سایه (shadow) نیز میگویند.
منظور از سایه کندل (شدو) در تحلیل تکنیکال چیست؟
همانطور که در شکل بالا مشخص است به خطی که از وسط کندل رد شده است اصطلاحا سایه گفته میشود. در واقع زمانی سایه در یک کندل تشکیل میشود که معاملهای خارج از بازه قیمت باز شدن تا بسته شدن سهم انجام شود. همچنین عدم وجود سایه نشاندهنده اطمینان قوی خریداران یا فروشندگان آن سهم است. بنابراین وجود یا عدم وجود سایه، اندازه و محل قرارگیری آن، همگی میتوانند اطلاعات ارزشمندی را در خصوص سهم به ما بدهند. برخی با مشاهده سایه بلند انتظار بازگشت قیمت را دارند، اما این موضوع همواره صادق نیست و میتواند نشاندهنده ادامه مسیر قیمتی قبلی باشد.
کاربرد سایه کندل ها در تحلیل تکنیکال
همانطور که گفته شد بسیاری از افراد تصور میکنند فقط بدنه کندل با اهمیت است و سایه آن از اهمیت زیادی برخوردار نیست. الگوهای زیادی وجود دارند که میتوان اهمیت توجه به سایه را در آنها به روشنی دید. در ادامه به برخی کندل ها و الگوهایی که به واسطه این کندل ها شکل میگیرند، اشاره خواهیم کرد:
الگوی دوکی
بدنه کوچک کندل و سایه بلند آن نشاندهنده عدم قطعیت بین خریداران و فروشندگان است. یکی از الگوهای شمعی که از این ویژگی برخوردار است، به الگوی دوکی (spinning tops) معروف است.
در این کندل قیمت باز و بسته شدن شمع بسیار نزدیک بهم است ولی قیمت سهم در طول بازه زمانی نوسانات زیادی را تجربه کرده که حاکی از جدال خریداران و فروشندگان برای تعیین قیمت است. اما در نهایت هیچیک موفق نشدهاند. با شکلگیری این الگو در انتهای روند نزولی، احتمال افزایش قیمت و تغییر روند نزولی به صعودی وجود دارد. عکس این موضوع نیز صادق است. یعنی چنانچه این الگو در انتهای یک روند صعودی شکل گیرد احتمال کاهش قیمت و تغییر روند صعودی به نزولی وجود دارد.
الگوهای چکش، چکش وارونه، مرد به دارآویز و ستاره دنبالهدار
از ویژگیهای مشترک این الگوها میتوان به بدنه کوچک و سایه (پایینی یا بالایی) بلند اشاره کرد. الگوهای چکش و چکش وارونه در انتهای یک روند نزولی شکل میگیرند و نشان از شروع یک روند صعودی دارند. این دو الگو که به ترتیب دارای سایه پایینی و بالایی بلندی هستند، نشان میدهند که به مرور زمان و حتی با وجود تلاش فروشندگان برای کاهش قیمت، به قدرت خریداران افزوده شده و نوید روند صعودی قیمت سهام را در روزهای آتی میدهند.
الگوهای مرد دارآویز و ستاره دنبالهدار (ثاقب)
الگوهای مرد دارآویز و ستاره دنبالهدار (ثاقب) در انتهای یک روند صعودی شکل میگیرند و نشان از شروع یک روند نزولی دارند. این دو الگوی کندل استیک که به ترتیب دارای سایه پایینی و بالایی بلندی هستند، نشان میدهند که به مرور زمان و حتی با وجود تلاش خریداران برای افزایش قیمت، به قدرت فروشندگان افزوده شده و هشدار روند نزولی قیمت سهام را در روزهای آتی میدهند.
الگوی دوجی کنار الگوی مارابوزو
کندل الگوی مارابوزو سایه ندارد و فقط از یک بدنه تشکیل میشود. بنابراین بیشترین و کمترین قیمت با یکی از قیمتهای باز یا بسته شدن سهم، یکسان و بر آن منطبق میشود. بسته به اینکه این الگو سبز یا قرمز باشد، نشاندهنده کنترل خریداران و روند افزایشی یا فروشندگان و روند کاهشی است.
کندل دوجی
کندل دیگری که دارای بدنه کوچک و سایه بلند است، دوجی نام دارد. این نوع کندل ها نیز نشاندهنده سردرگمی و وضعیت شک و دودلی در بازار هستند. معمولاً در انتهای یک روند اتفاق میافتند و بیانگر پایان روند قبلی خود هستند. به طور کلی الگوهای دوجی به ۴ دسته تقسیم میشوند:
قرارگیری دو کندل مارابوزو و دوجی در کنار هم نشاندهنده ضعف یکی از طرفهای خریدار یا فروشنده است و نیرویی که برای ادامه روند قبلی نیاز بود، ضعیف شده است. البته قرارگیری کندل دوجی بعد از یک کندل مارابوزوی نزولی (در روند نزولی)، به تنهایی نشاندهنده اتمام روند نزولی و تبدیل آن به یک روند صعودی نیست. در این حالت باید به کندل سوم که بعد از دوجی شکل میگیرد نیز توجه کرد. در صورتی میتوان با اطمینان بیشتری از این تغییر روند حرف زد که قیمت بسته شدن کندل سوم از قیمت باز شدن کندل اول بالاتر باشد. در واقع کندل سوم قدرت خریدار را نشان میدهد و مهر تائیدی بر شروع روند صعودی است.
برای تصمیمگیری با استفاده از الگوهای مبتنی بر کندل، بهتر است سایر مولفههای تکنیکال مانند سطوح حمایت و مقاومت و … را به عنوان ابزاری کمکی در تایید تحلیل خود قرار دهیم.